آیلا جون گلم شما هشتمین نوه بابای هستی از تولد خاله شهلا که من به یاد دارم....ندیده بودم بابای بچه ای رو تحویل بگیره.... کاملا نسبت به بچه بی تفاوته.....وقتی شما دنیا اومدی بابای تبریک گفت...جویای احوالت بود... ولی اصلا بهت نگاه نکرد...یعنی برای دیدنت به داخل اتاقت نیومد.... اما این دفعه که برگشتیم...همه از رفتار بابای شاخ در آوردیم......آخه باهات بازی می کرد... بغلت می گرفت.....مواظبت بود...برات شعر می خوند......از همه مهتر می بوسیدت... دست بر قضا شما هم همش به سمتش می رفتی تازه کنار هم می خوابیدین تازه.....یه شب من رفته بودم خرید شما پیش مانی و بابای بودین.... بابا به مانی گفته بود کاش اینجا بودن که وقتی مامان...